برجسته ترین مجسمه ساز انگلیسی معاصر،که جستجوی پیگیرانه در ساختمان فضایی را با احساس غنی نسبت به کارماده درآمیخت.او سنت کنده کاری مستقیم را که سال ها فراموش شده بود احیا کرد.
او نخست،در هنرکده لیدز آموزش دید و همانجا با هپورت آشنا شد.سپس در کالج سلطنتی لندن به هنرآموزی ادامه داد با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به فرانسه و ایتالیا رفت.نخستین نمایش آثارش را در لندن برگزار کرد.در همین سال اجرای نقش برجسته ای با عنوان باد شمال را برای ساختمان راه آهن زیرزمینی لندن برعهده گرفت.همچنین،مجسمه پیکر لمیده خود را ساخت(و این مهم ترین مضمون در آثار بعدی او شد) به اتفاق هپورت،نَش و بِن نیکُلسن،گروه واحد یک را شکل داد.
آثار خود را در نیویورک و چند شهر دیگر آمریکا به نمایش گذاشت.برنده جایزه بین المللی مجسمه سازی در بی ینال ونیز شد.نقش برجسته ای قابل انتقال برای ساختمان تایم و لایف لندن ساخت.پس از آن،سفارش های متعدد برای مکان های عمومی اجرا کرد.در مقام صحنه نگار رسمی جنگ،یک سلسله طراحی طبیعت گرایانه با عنوان پناهگاه آفرید که آکنده از احساس همدردی با شهروندان جنگ زده بود. او چند سالی نیز به تدریس پرداخت.
مور با تغذیه از سه منبع مختلف به سبک خاص خود دست یافت:
بدین سان،مفهوم نیروی حیاتی و قدرت صوری در مجسمه های پیشاکلومبی،سومری و مصری را در برابر مفهوم زیبایی کلاسیک باستان و رنسانس نهاد.او در پرداختن به پیکر آدمی هرگز در قید بازنمایی ظاهر جسمانی نبود،بلکه می خواست تجسمی بنیادی و انتزاعی از طبیعت جاندار بیافریند.مثلا،شکل های توخالی در بیشتر"پیکرهای لمیده"او نه فقط فضایی محدود شده،بلکه همچنین شکلی زهدان مانند(نماد باروری)را می نمایانند.این همانندی های ناخودآگاهانه با تپه،غار و غیره را در بسیاری از پیکره های او می توان یافت.مجسمه هایش،گاه تا مرز انتزاع مطلق پیش می رفتند،ولی اشاره به صور طبیعی هیچ گاه در آن ها منتفی نبود.مور می گفت: برانکوزی"شعور شکلی"را در من بیدار کرد.فُرم های او،حتی در نهایت انتزاع،مفهومی قوی از رشد اُرگانیک و ایهامی از دگردیسی حیوانی _ نباتی در خود دارند.
همه مجسمه هایی که او در سال های پیش از جنگ دوم ساخته است،با ویژگی هایی چون شناخت دقیق ماهیت مواد،ساختمان سه بُعدی کامل،و حضور ملموس نیرو و سرزندگی مشخص می شوند.آثار او در دهه 1930،از دگردیسی سورئالیست(متاثر از تانگی و پیکاسو) تا انتزاع(ملهم از گابو و نیکلسن) را نشان می دهند.با مجسمه کلاهخود،نخستین بار به موضوع"شکل درون شکل"روی آورد.در سال های پس از جنگ،پیکره های لمیده متشکل از دو یا سه قطعه بزرگ را ادامه داد،مجسمه هایی در مضمون"زوج"و"خانواده"ساخت،و نیز آثاری بُتگونه چون صلیب گلِن کیلْن آفرید.جهت کلی تحول کار او در این سال ها،عمده کردن حس و حالِ مجسمه و بزرگی مقیاس آن بود.مور بر نسل بعد بسیار اثر گذاشت،ولی با بروز جنبش کنستروکتیویسم در انگلستان از دامنه نفوذش کاسته شد.از جمله دیگر آثارش: