بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» ورود ارامنه به اصفهان و پیشرفت نقاشی جلفای نو

ورود ارامنه به اصفهان و پیشرفت نقاشی جلفای نو


شمار زیادی از ارمنیانی که اجبارا و به فرمان شاه عباس اول صفوی به ایران کوچیدند در حاشیه جنوبی زاینده رود اصفهان ساکن شدند:


اینان ، به زودی ، شهری به نام جلفای نو با کلیساها ، مدارس دینی ، خانه ها و کوشک های متعدد بنا نهادند. حمایت دولت ایران و پویایی اقتصادی و فرهنگی شهر اصفهان ، به نوبه خود ، در پیشرفت سریع جلفای نو موثر بودند. فرهنگ شهرنشینی و ثروتمند شدن تجار ، سلیقه و نیاز هنری تازه ای را در مقیاس وسیع به بار آورد.در این زمان بازرگانان ارمنی پرده ها و باسمه های نقاشی را همراه با کالاهای دیگر از اروپا وارد می کردند ؛ چند تن از نقاشان اروپایی در ایران به کار مشغول بودند ؛ و آرایش کاخ های شاهی و کوشک های ثروتمندان ارمنی و پارسی رواج داشت. سده هفدهم را می توان چون نقطه عطفی در تاریخ نقاشی ایرانی به طور کلی و تحول نقاشی ارمنی به طور خاص دانست.


در سده هفدهم، تصویرگران چون هاکُپ جلفایی کار مصور سازی کتب را به شیوه سنتی ارمنی ادامه دادند


ولی نقاشی جلفای نو در قالب و کارکرد جدید با کوشش هنرمندانی چون ((ميناس)) آغاز شد : این هنر به مضمون های دینی و دنیوی می پرداخت ؛ و اگرچه شیوه و اسلوب های طبیعت پردازی اروپایی را سرمشق قرار داده بود ، عناصری از سنت های پیشین ارمنی و نقاشی دوران صفویه را نیز در خود داشت. کامل ترین نمونه دیوارنگاری رنگ روغنی در موضوع های دینی را در کلیسای وانک [جلفای نو] می توان دید.نقاشی های دیوار و سقف این کلیسا ، و چند کلیسای دیگر جلفای نو ، که در سده های هفدهم و هجدهم توسط نقاشان مختلف از جمله هُوانِس مرکوز و کشیش استپانوس انجام شد. مضمون های برگرفته از کتب عهد قدیم و عهد جدید و زندگی گریگوریوس منوّر را نشان می دهند. در این نقاشی ها اگرچه تفسیر خاص ارمنی کاملا آشکار است ، چهره ها ، پیکر ها ، حرکات و جامگان نمونه های مشابه هنر اروپایی را به یاد می آورند.


نقاشی دنیوی جلفای نو در ابتدا بیشتر از هنر هلندی متاثر بود


ولی از میانه سده هجدهم ، تحت تاثیر پیکرنگاری درباری قرار گرفت.انتخاب موضوع های بزمی ، نوع آرایه بندی و اسلوب رنگ آمیزی در پرده ها و دیوارنگاره های به جای مانده [در برخی کوشک های جلفای نو] این اثرپذیری را تایید می کنند. به طور کلی ، چنین به نظر می رسد که نقاشان ارمنی جلفای نو در مدتی بیش از صد سال همواره در تبادل و تاثیر متقابل با سایر هنرمندان ایرانی بوده اند. از سوی دیگر ، سنت های نقاشی جلفای نو توسط یک هنرمند چیره دست ارمنی به نام بوگدان سالتانُف به روسیه انتقال یافت. کار و شخصیت هنرمند نامبرده ، که در مکتب نقاشی جلفای نو پرورش یافته بود ، یکی از عوامل تحول نقاشی روسی در سده هفدهم دانسته شود. پس از جنگ جهانی دوم ، تنی چند از نقاشان جلفای نو به منظره نگاری با آبرنگ روی آوردند. این حرکت با آمدن نقاشی به نام سرکیس خاچاطوریان از روسیه به ایران ارتباط داشت. او در اصفهان به تدریس پرداخت و شاگردانی پرورد.


سمبات، یروان، وارطنیان، نام های معتبرتری در این زمینه محسوب می شوند


اینان ، چشم اندازهای اطراف اصفهان ، شیراز ، کرمان و کاشان و مساجد و بناهای تاریخی را موضوع کار خود قرار دادند؛ و با اسلوب لکه رنگ ، آسمان آفتابی ، زمین گرم و جزئیات معماری این نواحی را به طرزی مستند تصویر سازی کردند. تاثیر آبرنگ کاران و موضع نگاران انگلیسی را در کار اینان می توان تشخیص داد. نکته آنکه این نقاشان ارمنی به روال گذشته ، با سایر نقاشان اصفهانی در تماس بودند. (مثلا ، یروان فن نگارگری و تذهیب را از مصورالملکی آموخت)

فرم ارسال نظر





  ساخت وبلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله